تجدیدنظرخواهی نسبت به رأی داور: شرایط، مهلت و نحوه اعتراض
مقدمه
داوری یکی از روشهای رایج حلوفصل اختلافات است که به موجب آن طرفین اختلاف، به جای مراجعه به دادگاه، حل اختلاف را به داور یا داوران منتخب خود میسپارند. رأی صادره توسط داور در حکم رأی قطعی است و معمولاً مانند احکام دادگاهها، مرحله تجدیدنظرخواهی و فرجام ندارد. به عبارت دیگر، برخلاف احکام صادره از دادگاه، نمیتوان رأی داور را به شیوه عادی در دادگاه بالاتر تجدیدنظرخواهی کرد. اما آیا این به معنای آن است که هیچ راهی برای اعتراض به رأی داوری وجود ندارد؟ خیر. قانونگذار در قانون آیین دادرسی مدنی امکان اعتراض به رأی داور را تحت شرایطی پیشبینی کرده است که میتواند منجر به ابطال رأی داوری توسط دادگاه شود. در ادامه، ابتدا به نحوه اعتراض مستقیم به رأی داور طبق قانون آیین دادرسی مدنی میپردازیم و شرایط، مهلت قانونی، مرجع صالح و نتیجه این اعتراض را بررسی میکنیم. سپس توضیح میدهیم که تصمیم دادگاه بدوی در خصوص ابطال یا تأیید رأی داور آیا قابل تجدیدنظرخواهی است یا خیر و در هر حالت چه مقرراتی حاکم است.
اعتراض مستقیم به رأی داوری طبق قانون آیین دادرسی مدنی
اعتراض به رأی داور در نظام حقوقی ایران از طریق درخواست ابطال رأی داوری انجام میشود. این اقدام در واقع یک دعوای حقوقی است که معترض (طرفی که از رأی داور ناراضی است) به دادگاه صالح تقدیم میکند و طی آن دلایل و جهات قانونی بطلان رأی داور را مطرح مینماید. مهمترین جوانب این اعتراض مستقیم عبارتاند از شرایط و جهات قانونی اعتراض، مهلت طرح آن، دادگاه صالح برای رسیدگی و نتایج احتمالی اعتراض که در ادامه به تفکیک بررسی میشود.
شرایط و جهات ابطال رأی داور (موارد اعتراض)
همه آرای داوری قابل ابطال نیستند. قانون آیین دادرسی مدنی در ماده ۴۸۹ خود موارد معینی را برشمرده که چنانچه رأی داور مشمول هر یک از آن موارد باشد، باطل و غیرقابل اجرا تلقی میشود. مهمترین جهات قانونی برای ابطال رأی داوری عبارتاند از:
- مخالفت رأی با قوانین موجد حق: اگر رأی داور برخلاف مقررات آمره و قوانین مربوط به حقوق افراد باشد، معتبر نیست. به تعبیر دیگر، داور نباید حکمی بدهد که ناقض قوانین اساسی حقوق طرفین (مانند قوانین مرتبط با نظم عمومی یا حقوق اساسی) باشد.
- خارج بودن موضوع رأی از حدود داوری: داور تنها در چارچوب موضوعاتی میتواند رأی صادر کند که به داوری ارجاع شده است. اگر وی درباره مطلبی خارج از توافق داوری رأی دهد، آن بخش از رأی وجاهت قانونی نداشته و باطل است. (البته فقط همان قسمت خارج از اختیارات ابطال میشود و بقیه رأی در صورت قابل تفکیک بودن معتبر میماند).
- صدور رأی خارج از حدود اختیارات داور: شبیه مورد قبل، اگر داور از اختیارات دادهشده فراتر برود (مثلاً در جایی که قرارداد داوری حدود خاصی تعیین کرده)، رأی او در قسمتهای خارج از حدود اختیار باطل میشود.
- صدور و تسلیم رأی پس از انقضای مدت داوری: داوری باید در مهلت مقرر انجام شود. اگر مدت داوری (طبق قرارداد داوری یا قانون) منقضی شود و داور پس از آن رأی دهد، رأی اعتبار ندارد.
- مخالفت رأی داور با اسناد رسمی دارای اعتبار قانونی: در صورتی که مفاد رأی داور با آنچه در سندهای رسمی معتبر (مانند ثبت official در دفاتر اسناد رسمی یا دفتر املاک) بین طرفین ثبت شده، متناقض باشد، رأی داور نمیتواند آن اسناد رسمی را نقض کند و از این حیث باطل قلمداد میگردد.
- صدور رأی توسط داوران فاقد صلاحیت یا سمت قانونی: اگر مشخص شود شخص یا اشخاصی که به عنوان داور رأی دادهاند اساساً حق صدور رأی نداشتهاند (مثلاً به موجب قرارداد داوری اصلاً داور نبودهاند یا شرایط داوری را نداشتهاند)، رأی آنان بیاعتبار است.
- بیاعتباری قرارداد داوری: رأی داور متکی به یک قرارداد داوری معتبر است. حال اگر خود توافق نامه داوری باطل یا بیاعتبار بوده باشد (برای مثال به علت اهلیت نداشتن یکی از طرفین یا مخالفت قرارداد داوری با قانون)، رأی صادره نیز اعتباری نخواهد داشت.
موارد فوق خلاصهای از بندهای ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی است که جهات اعتراض به رأی داور را تعیین کرده است. بنابراین معترض باید نشان دهد که رأی داور به یکی از این دلایل مخدوش است تا دادگاه بتواند آن را ابطال کند. در غیر این صورت، صرف ناراضی بودن از رأی یا اشتباه در برداشت از واقعیتها معمولاً کافی برای ابطال رأی داور نخواهد بود؛ چرا که داوری جایگزین رسیدگی قضایی شده و رأی آن در حد حکم قطعی تلقی میشود.
مهلت قانونی اعتراض به رأی داوری
اعتراض (درخواست ابطال) نسبت به رأی داور باید در مهلت مقرر قانونی طرح شود. بر اساس ماده ۴۹۰ قانون آیین دادرسی مدنی، هر یک از طرفین دعوا میتواند ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رأی داور به وی، از دادگاه صالح درخواست صدور حکم به بطلان رأی داور را مطرح کند. این مهلت برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی در نظر گرفته شده است. همچنین اگر شخص معترض به دلیل عذر موجه (مانند بیماری، فوت نزدیکان، حوادث قهری و موارد مندرج در ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی) قادر به اعتراض در این مهلت نباشد، طبق قانون آغاز مهلت اعتراض پس از رفع عذر موجه محاسبه خواهد شد.
توجه به مهلت اعتراض بسیار مهم است؛ چرا که در صورت عدم طرح درخواست ابطال در مهلت قانونی، حق اعتراض از بین میرود. قانون صراحتاً مقرر کرده اگر درخواست ابطال رأی داور خارج از مهلت تعیینشده ارائه شود، دادگاه قرار رد درخواست را صادر خواهد کرد و این قرار قطعی است. به بیان دیگر، اعتراض خارج از مهلت حتی قابل رسیدگی در دادگاه بدوی نیست و دادگاه بدون ورود به ماهیت، آن را رد میکند؛ و مطابق ماده ۴۹۲ این تصمیم دادگاه نهایی بوده و قابل تجدیدنظر نیز نخواهد بود. بنابراین، اگر رأی داوری به شما ابلاغ شد و قصد اعتراض دارید، حتماً ظرف ۲۰ روز (برای افراد داخل ایران) اقدامات قانونی لازم را آغاز کنید تا فرصت اعتراض از دست نرود.
مرجع صالح برای رسیدگی به اعتراض
در دعوای ابطال رأی داوری، پرسش این است که کدام دادگاه صلاحیت رسیدگی دارد. قانون مقرر کرده است که دادگاهی که دعوا را به داوری ارجاع کرده یا دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را داشته است، صالح به رسیدگی خواهد بود. این بدان معناست که:
- اگر پروندهای در دادگستری مطرح بوده و در جریان رسیدگی، دادگاه آن را (با توافق طرفین یا طبق قانون) به داوری ارجاع داده است، همان دادگاه ارجاعکننده (حتی اگر دادگاه در مرحله تجدیدنظر بوده باشد) مرجع اعتراض به رأی داور خواهد بود.
- اما اگر اختلاف مستقیماً خارج از دادگستری به داوری ارجاع شده (مثلاً به موجب یک شرط داوری در قرارداد، بدون طرح دعوا در محاکم)، در این حالت باید دید چنانچه داوری در میان نبود، اصل دعوا در صلاحیت کدام دادگاه میبود؛ سپس درخواست ابطال رأی داور به همان دادگاه صالح عمومی تقدیم میشود. معمولاً این دادگاه، دادگاه عمومی حقوقی محل وقوع دادگاه صالح به تناسب موضوع دعوا یا محل اقامت خوانده است که طبق قواعد صلاحیت باید رسیدگی میکرد.
نکته مهم آن است که اعتراض به رأی داور نیاز به تقدیم دادخواست مستقل و تشریفات پیچیده ندارد؛ ماده ۴۹۰ از لفظ «درخواست» استفاده کرده که دلالت بر سادهتر بودن تشریفات دارد. در عمل، این درخواست ابطال رأی داور را میتوان به صورت یک دادخواست به دادگاه صالح ارائه کرد اما هزینه دادرسی آن معادل دعاوی غیرمالی است (و برخی معتقدند حتی ممکن است هزینهای نیاز نداشته باشد). به هر ترتیب، دادگاه پس از دریافت این درخواست مکلف به رسیدگی است.
نتیجه رسیدگی به اعتراض (ابطال رأی داور یا تأیید آن)
پس از آن که اعتراض در مهلت مقرر و به دادگاه صالح تقدیم شد، دادگاه وارد رسیدگی ماهوی میشود. در این مرحله، دادگاه بدون آن که دوباره به کل موضوع اختلاف رسیدگی کند، صرفاً بررسی میکند که آیا رأی داور مشمول یکی از موارد بطلان قانونی (همان جهات مذکور در ماده ۴۸۹) هست یا خیر. نتیجه رسیدگی دادگاه بدوی میتواند یکی از دو حالت باشد: ابطال رأی داور یا رد اعتراض و تأیید ضمنی رأی داور.
- حکم به بطلان رأی داور: اگر دادگاه تشخیص دهد رأی داوری از موارد ماده ۴۸۹ است و ایراد قانونی جدی دارد، حکم به ابطال رأی داور صادر میکند. در این حالت، اثر رأی داوری از بین میرود و گویی رأیی صادر نشده است. سپس رسیدگی قضایی به اصل دعوا مجدداً در دادگاه دنبال میشود؛ یعنی اختلافی که به داوری سپرده شده بود، حال که رأی داور باطل گردیده، دوباره در مسیر معمول دادگستری قرار میگیرد تا به صورت قضایی حلوفصل شود. توجه داشته باشید که به تصریح قانون، صدور حکم بطلان رأی داوری در دادگاه بدوی اجرای رأی داور را متوقف میکند تا زمانی که آن حکم بطلان قطعی شود. به بیان سادهتر، اگر دادگاه بدوی رأی داور را باطل کرد، دیگر نمیتوان رأی داوری را اجرا یا از آن استفاده کرد مگر این که در مرحله تجدیدنظر حکم بطلان نقض شود.
- رد اعتراض و تأیید رأی داور: اگر دادگاه پس از بررسی به این نتیجه برسد که رأی داور فاقد ایرادات مشمول ماده ۴۸۹ است و اعتراض وارد نیست، در واقع دعوای ابطال رأی داور را رد میکند. این رد دعوا به منزله آن است که رأی داوری تأیید شده و اعتبار آن پابرجاست. در چنین وضعی، معترض دیگر از طریق دادگاه بدوی به مقصود خود نرسیده و رأی داور قوت اجرایی خود را حفظ میکند. کسی که رأی داور به نفع اوست میتواند با درخواست صدور اجراییه از دادگاه، اجرای مفاد رأی داوری را پیگیری کند (چرا که دادگاه صرفاً در صورت اعتراض، رأی داور را بررسی میکرد و اگر اعتراضی نباشد یا اعتراض مردود شود، رأی داور مطابق قانون لازمالاجرا است). لازم به ذکر است حتی اگر طرفین در قرارداد داوری توافق کرده باشند که حق اعتراض به رأی داور را از خود سلب کنند، چنانچه رأی داور واقعاً مشمول موارد بطلان قانونی باشد (مثلاً برخلاف نظم عمومی یا خارج از حدود اختیار)، طبق قانون آن رأی قابلیت اجرا نخواهد داشت؛ اما در مورد سایر موارد که مشمول ماده ۴۸۹ نیست، توافق بر عدم اعتراض میتواند مانع طرح درخواست ابطال باشد.
در انتهای این بخش یادآوری میکنیم که اگر قرار دادگاه مبنی بر رد درخواست ابطال رأی داور به علت خارج از مهلت بودن اعتراض صادر شود (یعنی اعتراض دیرهنگام بوده و اصلاً وارد ماهیت نشده)، آن قرار قطعی و غیرقابل اعتراض است و پرونده در همان نقطه خاتمه مییابد.
تجدیدنظرخواهی از تصمیم دادگاه بدوی در مورد رأی داور
حال فرض کنیم شما در دادگاه بدوی اعتراض به رأی داور را مطرح کردهاید و دادگاه رأی خود را (چه مبنی بر ابطال رأی داور و چه رد درخواست ابطال) صادر کرده است. سوال مهم این است: آیا رأی دادگاه بدوی در این خصوص قابل تجدیدنظرخواهی است؟ پاسخ به طور کلی مثبت است؛ مگر در مورد خاصی که قانون استثناء کرده باشد. در ادامه، به تفکیک وضعیتهای ممکن را بررسی میکنیم:
قابل تجدیدنظر بودن رأی دادگاه بدوی
اصولاً تصمیم دادگاه بدوی در دعوای ابطال رأی داور یک حکم غیرمالی محسوب میشود. دعوای اعتراض به رأی داور بنا بر نظر رویه یک دعوای غیرمالی است، زیرا هدف آن نقض یک رأی داوری است و مستقیماً مطالبه وجه یا مال نیست. مطابق مقررات آیین دادرسی مدنی، احکام حقوقی غیرمالی (مانند طلاق، نفی نسب، ابطال سند و... و از جمله حکم بطلان رأی داوری) قابلیت تجدیدنظرخواهی در دادگاه تجدیدنظر استان را دارند. بنابراین، چه دادگاه بدوی رأی داور را باطل نماید و چه اعتراض را مردود بداند، اصل رأی دادگاه بدوی قابل تجدیدنظرخواهی است؛ به استثنای مواردی که قانون، رأی بدوی را قطعی اعلام کرده باشد. همانگونه که گفته شد، قرار رد اعتراض به رأی داور به دلیل خارج از مهلت بودن از این استثنائات است که طبق ماده ۴۹۲ قطعی بوده و امکان تجدیدنظر نسبت به آن وجود ندارد. اما خارج از این مورد خاص، حکمی که دادگاه در ماهیت دعوای ابطال رأی داور صادر میکند، تابع قواعد عمومی تجدیدنظر است.
بنابراین اگر دادگاه بدوی به دعوای ابطال رأی داور رسیدگی ماهوی کرده و حکم صادر نموده باشد، هر یک از طرفین که از این حکم متضرر شده باشد میتواند ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رأی (مهلت قانونی تجدیدنظرخواهی برای اشخاص مقیم ایران)، تقاضای تجدیدنظر نماید. مرجع تجدیدنظر، دادگاه تجدیدنظر استان مربوطه (دادگاه استان محل همان دادگاه بدوی) خواهد بود. دادگاه تجدیدنظر تمامی پرونده و استدلالها را بررسی میکند و در نهایت یکی از تصمیمات زیر را خواهد گرفت:
- در صورت ابطال رأی داور در دادگاه بدوی: در این حالت معمولاً طرفی که رأی داوری به نفع او بوده (و در دادگاه بدوی بازنده شده) تجدیدنظرخواهی میکند تا رأی بدوی را نقض کند. دادگاه تجدیدنظر استان میتواند پس از بررسی، اگر تشخیص دهد رأی بدوی درست نبوده است، حکم بطلان رأی داور را نقض کرده و درخواست ابطال را مردود اعلام کند؛ بدین ترتیب رأی داوری احیا میشود و قابل اجرا خواهد بود. عکس آن نیز ممکن است: یعنی دادگاه تجدیدنظر رأی بدوی را تأیید کند که در این صورت بطلان رأی داور قطعی شده و پرونده اختلاف اصلی برای رسیدگی قضایی آماده میشود. به عبارت دیگر پس از قطعی شدن حکم بطلان، دادگاه بدوی باید وارد رسیدگی ماهوی دعوای اصلی گردد و رأی مقتضی را در خصوص خود آن اختلاف صادر کند.
- در صورت رد اعتراض (تأیید رأی داور) در دادگاه بدوی: در این فرض، تجدیدنظرخواه معمولاً طرفی است که خواهان ابطال رأی داور بوده و در مرحله بدوی شکست خورده است. وی در دادگاه تجدیدنظر استدلال میکند که رأی داور باید باطل میشد. دادگاه تجدیدنظر اگر دلایل او را وارد بداند و احیاناً رأی بدوی را خلاف قانون تشخیص دهد، میتواند حکم دادگاه بدوی را نقض کرده و خود اقدام به ابطال رأی داور نماید. در این صورت با رای دادگاه تجدیدنظر، رأی داوری باطل اعلام میشود و این تصمیم قطعی است؛ نتیجتاً اختلاف باید به دادگاه بدوی برای رسیدگی ماهوی اعاده شود. اما اگر دادگاه تجدیدنظر نیز استدلال معترض را نپذیرد، رأی بدوی را تأیید خواهد کرد. در نتیجه، رأی داور قطعی و لازمالاجرا باقی میماند و دیگر راهی برای اعتراض قضایی به آن وجود نخواهد داشت.
نکات پایانی در خصوص تجدیدنظرخواهی
- مهلت تجدیدنظر: همانگونه که اشاره شد، مهلت تجدیدنظرخواهی احکام مدنی در ایران برای افراد ساکن کشور ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رأی بدوی است (و برای افراد مقیم خارج ۲ ماه). این مهلت در مورد احکام مربوط به ابطال رأی داور نیز جاری است. در صورت وجود عذر موجه، مقررات ماده ۳۰۶ آیین دادرسی مدنی درباره تمدید مهلت رعایت میشود.
- قطعی بودن رأی تجدیدنظر: تصمیمی که دادگاه تجدیدنظر استان درباره دعوای ابطال رأی داور میگیرد، قطعی است و به مرحله فرجامخواهی در دیوان عالی کشور راه نمییابد؛ مگر آنکه موضوع اختلاف اصلاً قابل فرجام باشد (برخی آراء غیرمالی ممکن است قابل فرجام در دیوان عالی باشند اما بحث ابطال رأی داور تصریح خاصی بر قابلیت فرجام در قانون ندارد و عرفاً با صدور رأی تجدیدنظر پرونده مختومه میشود).
- عدم امکان تجدیدنظر در قرار رد دعوا به علت تأخیر: تکرار این نکته حائز اهمیت است که اگر دادگاه بدوی صرفاً به دلیل خارج از مهلت بودن، قرار رد درخواست ابطال رأی داور را صادر کرده باشد، این قرار طبق قانون قطعی است و حتی اگر دادگاه بدوی اشتباه کرده باشد، امکان تجدیدنظرخواهی وجود ندارد. البته در رویه قضایی گفته شده چنانچه اختلافی درباره محاسبه مهلت وجود داشته باشد (مثلاً تاریخ ابلاغ یا عذر موجه)، خود دادگاه بدوی باید دقت کند و در صورت اشتباه، ممکن است با اعاده دادرسی یا طرق فوقالعاده بتوان مسئله را پیگیری کرد؛ اما راه عادی تجدیدنظر بسته است.
جمعبندی
رأی داور به خودی خود قابل تجدیدنظر خواهی مانند آرای دادگاهها نیست و قانوناً نمیتوان به مرجع بالاتری از داور برای بازبینی ماهوی رأی مراجعه کرد. اما قانون آیین دادرسی مدنی برای صیانت از عدالت و جلوگیری از اجرای آرای معیوب، امکان اعتراض به رأی داوری از طریق دادگاه را فراهم کرده است. این اعتراض که در قالب دعوای ابطال رأی داور مطرح میشود، باید مستند به جهات قانونی مشخص (موارد ماده ۴۸۹ ق.آ.د.م) بوده و در مهلت ۲۰ روز از ابلاغ رأی انجام شود. دادگاه صالح پس از بررسی، در صورت احراز ایراد قانونی، رأی داور را ابطال مینماید و در غیر اینصورت اعتراض را رد کرده و رأی داوری تنفیذ ضمنی میشود. تصمیم دادگاه بدوی نیز برخلاف خود رأی داور، قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان است و طرف ناراضی میتواند وفق مقررات، تجدیدنظرخواهی کند. در نهایت، رأی دادگاه تجدیدنظر تکلیف نهایی رأی داوری را مشخص خواهد کرد: یا آن را باطل کرده و رسیدگی قضایی جایگزین میشود، یا اعتراض را بیاثر ساخته و رأی داور برای همیشه قطعی و قابل اجرا خواهد شد. بنابراین توصیه میگردد در مواجهه با آرای داوری، حتماً در خصوص جهات اعتراض و مواعد قانونی با دقت عمل کنید و در صورت لزوم از مشاوره وکیل متخصص بهرهمند شوید تا حقوق شما در این فرآیند تضییع نگردد.
ارتباط با وکیل متخصص داوری و دعاوی تجاری
اگر نسبت به رأی داور قصد اعتراض یا تجدیدنظرخواهی از تصمیم دادگاه در این زمینه را دارید، بهرهگیری از تجربه و دانش یک وکیل متخصص میتواند نقش تعیینکنندهای در موفقیت شما داشته باشد.
اینجانب مهدی سلمانیان، وکیل پایه یک دادگستری و متخصص در حوزه داوری و دعاوی تجاری، آمادهام تا با بررسی دقیق پرونده و استفاده از راهکارهای قانونی، بهترین مسیر را برای دفاع از حقوق شما انتخاب کنم.
سوالات متداول درباره تجدیدنظرخواهی نسبت به رأی داور
۱. آیا رأی داور قابل تجدیدنظر است؟
خیر. رأی داور مانند حکم قطعی دادگاه قابل تجدیدنظر ماهوی نیست. تنها راه اعتراض، درخواست ابطال رأی داور در دادگاه بدوی و بر اساس جهات قانونی مشخص است.
۲. اگر دادگاه بدوی رأی داور را باطل کند، میتوان تجدیدنظر خواست؟
بله. طرفی که از حکم بطلان ناراضی است میتواند ظرف مهلت قانونی از این تصمیم به دادگاه تجدیدنظر استان شکایت کند.
۳. اگر دادگاه بدوی اعتراض به رأی داور را رد کند، چه میشود؟
در این صورت رأی داوری تأیید شده و معترض میتواند نسبت به این رأی دادگاه بدوی تجدیدنظرخواهی کند.
۴. مهلت تجدیدنظرخواهی از رأی دادگاه در مورد اعتراض به رأی داور چقدر است؟
برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رأی و برای مقیم خارج از کشور ۲ ماه است.
۵. آیا دادگاه بعد از ابطال رأی داور وارد رسیدگی ماهوی به اختلاف میشود؟
خیر. نتیجه اعتراض به رای داوری ابطال یا عدم ابطال ریا داوری است و در صورت ابطال رای داوری ، هر یک از طرفین می تواند برای حل اختلاف، دعوای خود را در دادگاه صالح اقامه کنند.
۶. آیا همه تصمیمات دادگاه بدوی در این زمینه قابل تجدیدنظر است؟
تقریباً بله، بهجز قرار رد درخواست به دلیل خارج از مهلت بودن اعتراض که طبق قانون قطعی و غیرقابل تجدیدنظر است.
هنوز نظری برای این پست ثبت نشده است.